بسم رب الشهدا
چند روز پیش سفری داشتم به یکی از شهرستانها به همین دلیل با هزار یه التماس آقای راننده رو راضی کردیم
حالا که از قم میگذریم ما رو ببره جهت زیارت کریمه اهل بیت حضرت معصومه (ع) ...البته چندسالی بود سلب توفیق شده بودیم . موقعیتی پیش نیامده بود برای زیارت و پابوسی خدمات خانوم بریم .جاتون خالی بعداز اینکه
زیارت کردیم یه جورایی دلمون رونه جمکران شده بود به همین دلیل وقتی سوار ماشین شدیم یکی از بچه هی زبرو زرنگ با صدای بلندگفت:اگه قبول دارید که ماهر چی داریم از اهل بیت(ع)داریم یه صلوات محمدی بفرستید...همون لحظه فضای ماشین پرشداز عطر صوات.
وبعدروکردبه آقای راننده و گفت:آقای راننده شما هم صلوات فرستادین؟
آقای راننده هم مثل اینکه خیلی بهش برخورده بودیه جوری جواب داد:بله مگه من ...لااله الا الله حرف می زارن تو دهن آدم بنشینید دور شده بنشینیدببینم...
وقتی دید خیلی ناراحت شده کلی معذرت خواهی کرد موقعیتو مناسب دونست و گفت:خوب آقای راننده حالا که حرفمونو قبول دارید وتا اینجا اومدیم میشه ماروببرید (باکمی مکث)جمکران
همگی منتظر بودیم دادبزنه توسرمون وپابزاره روی گازو هرچه زودتر ازقم دورمون کنه ولی کاملا برعکس شد از توی آیینه ماشین نگاهی بهمون انداخت و گفت:اگه اونجا نریم کجا بریم ..چشم..
نزدیک بود همگیمون شاخ در بیاریم..
توی دلامون هزار تپ و تاب بوداصلا باورمون نمی شدکه همچین توفیقی نصیبمون شده.
بیان کردن حال و هوای مسجد جمکران و بچه ها فکر می کنم در توانم نباشه...
سلام گل نرگس
پلاک پلاکم را نمیخواهی
با ا ین همه دلدادگی این بود تمام فرصت با تو بودنم
تمام بودنم با شما همین بود
همه بودنم
همین سلام گل طه
بعد شما میدانید چه بر سر ما امد
سینه ام را پر میکنم از اکسیژن + انتظار
غربت و اینهمه دل تنگی انتظار
چه نسبتی میان من و پنجره است شما که میدانید
انتظار
حواس از تن خاکی من گریخته
جهت تعجیل در فرجش صلوات